کلبه ی عاشقونه ی آقا علیرضا وآرزوخانومش

متن مرتبط با «اولین» در سایت کلبه ی عاشقونه ی آقا علیرضا وآرزوخانومش نوشته شده است

اولین لمس دستات

  • تو حال وهوای ماه ررمضون و هوای گرم ....صبح زود و یه جایی دورتراز بقیه و دوربریامون ....منوتو اون دوتاعتیقه D: توی ماشین و وسط کوه و تو روشنایی وسکوت اول صبح ....خجالت و استرس ....گرفتن انگشتم بعد دستام تودستات جاگرفتن ....بهم قفل شدن تا ابد ....که هیچکس نتونه جداشون کنه ....بااولین لمس دستات تازه فهمیدم آرامش زندگیمو تودستات پیداکردم....همون موقع دوتایی گوش دادن به آهنگ خاص (بارون پاییزی _یوسف زما,اولین,دستات ...ادامه مطلب

  • فصل دوم /اولین دیدار بعد مدتها +استارت آشنایی ورابطه

  • چن روز بعد که خاله طاهرم تنهابود و شوهرش نبود خواست که منو پری باهاش بریم خونشون وشب هم.همونجابمونیم چون فرداش هم جمعه (31اردیبهشت ودوروزبعدش نیمه شعبان)بود وتعطیل بودم قبول کردم و رفتیم ....قبلا گفتم که خونه و مغازه علیرضا اینا تومحله خونه خالم بود نزدیک غروب بود که من و پری حاضرشدیم بریم خونه خالم چون خالم زودتررفته بود ما تنها رفتیم ...نزدیک خونه خالم که رسیدیم یهو پری گفت وای چیپس نگرفتیم (ازا,اولین,دیدار,مدتها,استارت,آشنایی,ورابطه ...ادامه مطلب

  • اولین یلدای دوتاییمون

  • #زمستون 95 شبی که بااینکه یکم ازهم دلخوربودیم من خونه بابابزرگم وتوسرکاربودی ولی زنگ زدی هم یلدا رو بهم تبریک گفتی وآهنگی که برام فرستادی (نوازش _امیرتتلو )و همزمان 7ماهه شدن عشقمون :),اولین,یلدای,دوتاییمون ...ادامه مطلب

  • اولین دیداروقرارمون

  • My whole world changed the second i looked into your eyes.تمام دنیای من اون لحظه ای که به چشم هات نگاه کردم تغییر کرد.... ******* #سوم خرداد95 ساعت 2نیمه شب اولین باری ک باهم قرارگذاشتیم همدیگرو ازنزدیک ببینیم اونم توی شب مهتابی و پرستاره .....توسکوت نیمه شب .....یه جای دنج ....بوی عطرت و صدای ارامبخشت ....خنده های دلنشینت واسترس و هیجان وترس .....ولی حس وحال خوب کنارت :),اولین,دیداروقرارمون ...ادامه مطلب

  • اولین ماه رمضون دوتایی

  • #بهترین ماه رمضون زندگیم توسال 95 من بیخیال کنکور پیش رو و مشغول کارتو آموزشگاه ....تو هم توشیرینی سرای سجاد اینا کمک سجاد میکردی ....روزه گرفتن دوتایی و شبا تا سحر بیداربودنمون و با تموم خستگیت وبیخوابیت حوصله و لبخندداشتنت ....قرارای نیمه شب واولین هدیه ی بامزت (میمون ناز+عکسش)....شبی ک تا اذون صبح وسحر پیش هم بودیم ....شبی که زنداییم فهمید همه چیو (ادکلن ک یادت رفته بود برامن بزنی برگشتی واسه ز,اولین,رمضون,دوتایی ...ادامه مطلب

  • اولین محرم دوتایی

  • #بهترین حس وحال تومحرم امسال(10مهر 95) شبا هیئت رفتن منو تو ....مسجد که چن قدمی خونتون بودولی دورازخونه ما ....گاهی دیدنت تومسیر .... عزارداری خالصانت واسه امام حسین و زنجیر زدنت ....اولین باری که موقع زنجیرزدنت توهیئت همراهیت میکردم قدم به قدم ....موهای پریشونت و لباس مشکی که خیلی بهت میومد ....روزعاشورا و دلخوریت ازم ....اولین عاشورایی که داشتمت ولی ازدور ....شب شام غریبان و وهمچنان دلخوری ازم و شمعی که واسه رسیدن بهت روشن کردم و تویی که قشنگرین خواسته ی من از خدا وامام حسین بودی :) ,اولین,محرم,دوتایی ...ادامه مطلب

  • اولین تولدت باهم

  • # 15آبان 95 سه روز قبل تولدت دیدنت ....یه دیدار خوب....شب تولدت و من خونه داییم بودم .... یکم سردبودنمون ....یه بحث خیلی بد ....حس وحال بدهردومون ....قرار گذاشتن واسه دیدنت ....تویه جای خاص و هوای خیلییییی سرد ....زیر نور مهتاب و توتاریکی شب ....ازدوردیدنت و پریدن توبغلت با گریه ...ساعت 2تا 2ونیم توبغلت موندن....لباستو دراوردی دادی به من وخودت بایه لباس نازک ....دستامو رو شیکمت میذاشتی تا گرم بشه ,اولین,تولدت,باهم ...ادامه مطلب

  • اولین تولدم باتو

  • # 12بهمن 95 یک روزقبل تولدم دیدنت ... هدیه ی قشنگ و سلیقه بی نظیرت(گردنبندو حلقه ی ست +یه دسته گل رز ناز +عکسش) ....دوتاپستونک بامزه و شوخی باحالت (مثلا هدیه تولدم بود )که کلی خندیدم D: بهترین تولد زندگیم فقط وفقط بخاطر وجودت ....,اولین,تولدم,باتو ...ادامه مطلب

  • اولین عید نوروز دوتایی

  • # عیدسال 96 (لحظه تحویل سال 13:58) هردومون درگیر کارای خودمون بودیم ....ده دیقه قبل از تحویل سال تلفنی حرف زدیم و پیشاپیش عیدوبهم تبریک گفتیم ...عبایه عالمه حس خوب و خنده هات .....همرمان بالحظه تحویل سال 96 چت کردن باهات ....وبااینکه کنارم نبودی ولی اولین کسی که بهش سال نورو تبریک گفتم ....همراه یه دنیا آرزوی خوب و قشنگ واسه هردومون ....بهترین تحویل سال زندگی با بودنت توزندگیم و شروع بهارمون ....ت,اولین,نوروز,دوتایی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها