#بهترین حس وحال تومحرم امسال(10مهر 95)
شبا هیئت رفتن منو تو ....مسجد که چن قدمی خونتون بودولی دورازخونه ما ....گاهی دیدنت تومسیر .... عزارداری خالصانت واسه امام حسین و زنجیر زدنت ....اولین باری که موقع زنجیرزدنت توهیئت همراهیت میکردم قدم به قدم ....موهای پریشونت و لباس مشکی که خیلی بهت میومد ....روزعاشورا و دلخوریت ازم ....اولین عاشورایی که داشتمت ولی ازدور ....شب شام غریبان و وهمچنان دلخوری ازم و شمعی که واسه رسیدن بهت روشن کردم و تویی که قشنگرین خواسته ی من از خدا وامام حسین بودی :)
کلبه ی عاشقونه ی آقا علیرضا وآرزوخانومش...